گرمای تن تو
گرمای ش
هر من
گرمای تن تو
تمنای آغوش من
طپش ضربان قلب تو
چه سنخیتی
در تخیلات من .
هاج و واج
در سکوتی وهم انگیز
و چشمانی که از انتظاری
طولانی
پلکهای خسته از بی خوابی
منتظر رد پای دست نیافتی
شاید وقتی بر می گردی
دیگر دیر شده باشد.
27/ آذر/89 اهواز